اخبار
یکشنبه، 07 آذر 1395
تفکر نقادانه چیست؟ به چه کار زندگی می آید؟

تفکر نقادانه چیست؟ به چه کار زندگی می آید؟



تفکر نقادانه مهارت است. مهارت امری است که برای یادگیری آن به تمرین نیاز است. مثلا مهارت رانندگی را در نظر بگیرید. کسی با خواندن کتاب آیین نامه رانندگی یا حتی خواندن 100 کتاب و مقاله درباره رانندگی، راننده نمی شود.

تفکر نقادانه چیست؟ به چه کار زندگی می آید؟
«تفکر نقادانه میلی است شدید به جستجوگری، کنار آمدن با عدم قطعیت، انس گرفتن به اندیشیدن، احتیاط و هستگی در اظهارنظر و ادعا، آمادگی همیشگی برای تامل کردن و مواجه شدن با اندیشه های جدید، احتیاط در تعمیم دادن و نظم ساختگی برقرار کردن میان پدیده ها و دوری جستن از هرگونه فریب خود یا دیگران در اندیشیدن.»
عبارت بالا منتسب به فرانسیس بیکن (1625-1561) است؛ دانشمند و فیلسوف قرن هفدهم میلادی که او را یکی از بنیان گذاران علم مدرن می دانند. واقعیت این است که متن پیش رو نه درباره فلسفه است و نه قرار است مهارت تفکر نقدانه (Critical Thinking) را آموزش دهد. هدف معرفی جنبه ای کاربردی و عملی از فلسفه است که در اینجا منظور تفکر نقادانه است. اگرچه مهارت داشتن در تفکر نقادانه یکی از مهم ترین ویژگی ها و پیش نیازها در روش علمی است اما کاربرد آن بسیار وسیع تر از علم است. ما به این مهارت نه فقط در علم، در سرتاسر زندگی مان نیاز داریم.

یک رفع اتهام ضروری و تعریفی مقدماتی
شاید در وهله نخست وقتی با عبارت تفکر نقادانه مواجه می شویم معنای واژه نقد و انتقاد کردن به ذهن مان خطور کند که معنای منفی آن عیب جویی کردن و معنای مثبت آن جدا کردن سره از ناسره (خوب از بد) است، اما تفکر نقادانه ربط چندانی به معناهای بالا ندارد. تعریف خیلی مختصرش این است که تفکر نقادانه مهارتی است برای اندیشیدن به شیوه ای شفاف و عاقلانه به منظور انجام عملی یا بررسی عقیده ای یا اتخاذ تصمیمی. واقعیت این است که فکر کردن مهارتی است آموختنی و به تمرین نیاز دارد. تفکر نقادانه ابزاری است برای درست فکر کردن. در واقع تفکر نقادانه با تاکید بر استدلال گرایی به دنبال بالا بردن سطح عقلانیت در جامعه است. کسی که مهارت تفکر نقادانه را آموخته و تمرین کرده است، در امور زیر تواناست.

- با ساختار استدلال آشناست و می تواند اجزای مختلف استدلال اعم از پیش فرض یا مقدمه و نتایج را تشخیص دهد.
- می تواند نقاط قوت و ضعف یک استدلال را ارزیابی کند.
- خطاهای استدلال و مطالعات را می شناسد.
- با مسائل به طور سازمان یافته مواجه می شود و توانایی حل آنها را دارد.

- می تواند بخش های اصلی، کلیدی و مرتبط با نظر، ادعا یا یک باور را تشخیص دهد.
- می تواند باورها، ارزش ها و تصمیماتش را داوری کند.
- از نگاه های سیاه و سفید و یا صفر و یکی رهایی می یابد و می تواند نقاط ضعف و قوت یک دیدگاه یا بخش های درست و نادرست یک نظر یا یک باور را از هم تفکیک کند.
- می تواند برای مسائل پاسخ های متفاوتی از نظرگاه های متفاوت ارائه دهد.

- تفاوت بین امور واقع (Fact)، تحلیل و توضیح دلیل، تعریف و پیش فرض را تشخیص می دهد.
- خطاهای شناختی ذهن انسان را می شناسد و تلاش می کند با این آشنایی، خطاهای شناختی ذهنش را کمینه کند.
به طور خلاصه تفکر نقادانه به مجموعه ای از نگرش ها و مهارت های فکری اطلاق می شود که برای ارزیابی و محک زدن ادعاها و استدلال ها به کار می آیند. در تفکر نقادانه سعی بر این است که هر ادعا یا استدلالی پیش از پذیرفته شدن با استفاده از معیارهای معینی محک زده شود تا بتوان درباره عقلانی بودن یا نبودنش داوری کرد.

این یک مهارت است
باید  توجه کرد تفکر نقادانه مهارت است. مهارت امری است که برای یادگیری آن به تمرین نیاز است. مثلا مهارت رانندگی را در نظر بگیرید. کسی با خواندن کتاب آیین نامه رانندگی یا حتی خواندن 100 کتاب و مقاله درباره رانندگی، راننده نمی شود. برای راننده شدن اگرچه باید اطلاعاتی از طریق کتاب یا یک معلم کسب کرد، اما اصل کار، نشستن پشت فرمان و تمرین کردن است. مهارت ها هم معمولا بدین صورت هستند که با تمرین بیشتر در آن ورزیده تر می شویم.
نقادانه اندیشیدن پس از آموزش های اولیه از طریق کتاب، معلم و کارگاه، به تمرین و ممارست نیاز دارد. چه بسا فردی ده ها کتاب در حوزه تفکر نقادانه خوانده باشد یا حتی آموزگار این مهارت باشد و در این عرصه بنویسد و با جزییات نظری آن آشنا باشد اما نتواند این شیوه از اندیشیدن را در زندگی اش عملی کند. تفکر نقادانه فرآیندی است که برای بهبود در آن به تمرینی مستدام نیاز است. شاید برای بهره مند شدن از این مهارت باید در سراسر طول عمرمان تمرین کنیم و سعی کنیم مدام توانایی مان را در آن بهبود دهیم.

فقدان آموزش تفکر نقادانه در  نظام آموزشی ایران و عوارض آن
در فضای کسب و کار ایران اکثر کارفرمایان و مدیران از این شکایت دارند که دانشگاه های ایران فارغ التحصیلانی که توانایی حل مسائل جاری شرکت ها و صنایع را داشته باشند و بتوانند نقاط کلیدی امور پیچیده را تشخیص دهند، به جامعه تحویل نمی دهند در حالی که کشور ما با بحران نیروی تحصیلکرده بیکار مواجه است، اکثر سازمان ها از کمبود نیروی انسانی کاربلد گله مندند. البته این مشکل ابعاد گوناگونی دارد اما قطعا یکی از مهم ترین دلایل این ناکارآمدی فقدان آموزش تفکر نقادانه در نظام آموزشی کشورمان است.

امروزه میزان گسترش مهارت تفکر نقادانه میان شهروندان، از معیارهای توسعه یافتگی کشورها محسوب می شود و در کشورهای توسعه یافته این مهارت به طور سیستماتیک در نظام آموزشی تدریس و تمرین می شود. به عنوان نمونه می توان به امتحان GRE در کشور آمریکا اشاره کرد. GRE آزمونی عمومی است که در آمریکا و کانادا و بعضی از دانشگاه های اروپایی، متقاضیان ورود به تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری) باید در آن شرکت کرده و نمره ای خاص کسب کنند.
یکی از مهارت های اصلی که در این آزمون ارزیابی می شود، مهارت تفکر نقادانه است. به عنوان مثالی دیگر، می توان به شرایط و پیش نیازهای استخدام در شرکت های بزرگ و معتبر جهان نگاهی انداخت. معمولا یکی از مهارت های (Skills) ثابتی که سازمان ها انتظار دارند فرد متقاضی از آن بهره مند باشد، در بسیاری از موقعیت های شغلی، از میکروب شناس آزمایشگاه بگیرید تا مدیر IT و محقق و نویسنده و مدرس، مهارت تفکر نقادانه است.

تفکر نقادانه به چه کار می آید؟

واقعیت این است که در دنیای امروزی ما حجم بسیار زیادی از اطلاعات و پیام از طرق مختلف دریافت می کنیم. شبکه های مختلف تلویزیونی، پیام های تبلیغاتی، روزنامه ها و مجله ها، شبکه های اجتماعی و غیره در حوزه های مختلف تخصصی در حال پیام رسانی به ما هستند. انبوهی از اطلاعات که فقط شاید بخش کوچکی از آنها با حوزه تخصصی ما مرتبط باشد و ما در آنها نظر تخصصی داشته باشیم.
بسیاری از آنها با مقاصد گوناگون، استدلال های غلط ارائه می دهند، آمار فریبنده عرضه می کنند، دلایل بی ربط می آورند و اطلاعات را تحریف می کنند. بخشی از آنها شایعه یا شبه علم است و در واقع همین اطلاعات به باورهای ما شکل می دهد و در بسیاری از مواقع بر اساس آنها تصمیم می گیریم (مثلا خرید ابزاری خاص برای لاغری، دارویی برای ترک اعتیاد یا یادگیری زبانی خارجی در 72 ساعت).
شرایط وقتی پیچیده تر می شود که میان انبوهی از مطالعات و شبه علم و شایعات، اطلاعات درست و واقعی، اخبار واقعا علمی و استدلال های معتبر و صحیح هم وجود دارد و ما باید آنها را هم تشخیص دهیم. بدانیم شان و بعضی وقت ها بر اساس آنها عمل کنیم یا تصمیمی بگیریم.
تفکر نقادانه مهارت درست استدلال کردن، خلاقانه اندیشیدن، برقراری ارتباط بهتر و موثرتر با دیگران و در نهایت تصمیم سازی بهتر را در ما تقویت کرده و چنین مهارت هایی تشخیص سره از ناسره را در مواجهه با انبوه اطلاعات آسان تر می کند.

تفکر نقادانه و فضیلت های فکری و اخلاقی
تقویت مهارت تفکر نقادانه علاوه بر اثرات بی شمار مثبت اجتماعی که دارد، به بعضی فضیلت های شخصی و فکری هم می انجامد که مهمترین آنها عبارتند از:

* فروتنی و تواضع فکری: بدین معنا که بدانیم و آگاه باشیم و اعتراف کنیم (و به این اعتراف پایبند باشیم) که دانستنی های بسیاری هستند که ما آنها را نمی دانیم. تواضع یا فروتنی فکری یعنی اینکه از محدودیت های دانش و شناخت خودمان آگاه باشیم.

* شجاعت فکری: بدین معنا که آگاهی از لزوم مواجهه با انگاره ها، باورها، با دیدگاه هایی که به آنها عواطف منفی قوی داریم و هیچ گاه به طور جدی به آنها گوش نسپرده ایم. بسیارند اندیشه هایی که ما آنها را خطرناک با پوچ می دانیم و از مواجهه با آنها می ترسیم اما به لحاظ عقلانی موجه اند. از سوی دیگر بسیاری از نتیجه گیری ها یا باورهایی که ملکه ذهن ما شده اند، کاذب یا گمراه کننده اند. فهم این دو نکته ما را به شهامت فکری نزدیک می کند.

* نگاه همدلانه داشتن با دیدگاه های مختلف:
بدین معنا که با استفاده از نیروی تخیل مان، خودمان را جای دیگران بگذاریم تا بتوانیم آنها را واقعا بفهمیم؛ البته فهمیدن دیگران لزوما به معنای پذیرفتن نظرشان نیست. برای نگاه همدلانه داشتن، باید از این گرایش خودمحورانه که در ما وجود دارد آگاه باشیم. ما معمولا مایلیم دریافت خودمان از باورها و اندیشه های خودمان را عین حقیقت بدانیم.

* استقلال فکری:
بدین معنا که با عقل مان، کنترل باورها، ارزش ها و استنتاج های خودمان را در دست بگیریم. یکی از اهداف مهم تفکر نقادانه این است که افراد یاد بگیرند خودشان جای خودشان بیندیشند و زمام فرایندهای فکری شان را در دست بگیرند.

* پشتکار فکری: بدین معنا که دستیابی به فهم یا بینش عمیق مستلزم دست و پنجه نرم کردن با پرسش ها و ابهام هایی است که شاید هیچ کس پاسخ نهایی برای شان نداشته باشد. فضیلت پشتکار فکری مستلزم این است که از دست و پنجه نرم کردن با این پرسش ها و ابهام ها و دشواری ها نگریزیم و برای مواجهه با آنها وقت و انرژی بگذاریم.

* اطمینان به عقل و پایبندی به دلایل: بدین معنا که افراد تشویق شوند تا نیروهای عقلانی شان را پرورش دهند و از این طریق خودشان در موضوعات مختلف به نتیجه برسند؛ باور راسخ به اینکه انسان ها اگر به درستی تشویق شوند و پرورش پیدا کنند، می توانند یاد بگیرند برای خودشان بیندیشند، به دیدگاه های عقلانی دست پیدا کنند، نتیجه های معقول کسب کنند، منطقی و منسجم بیندیشند و یکدیگر را با دلیل اقناع کنند.

* فضیلت انصاف فکری: بدین معنا که تلاش کنیم با همه دیدگاه ها عادلانه و منصفانه برخورد کنیم و کمتر اجازه دهیم برخوردمان با برخی دیدگاه ها تحت تاثیر احساسات یا منافع خودمان (دوستان مان یا گروه یا قوم مان) قرار گیرد.
منبع: میگنا