اخبار
پنجشنبه، 30 اردیبهشت 1395
از خودم تعجب می کنم

از خودم تعجب می کنم


آیا تا به حال این سوال را از خود پرسیده‌اید که چه کارهایی را خوب می‌توانیم انجام دهیم؟ چرا این تصمیم را گرفتم؟ چطور توانستم چنین کار عجیب یا بدی را انجام دهم؟ لازمه‌ پاسخ ‌دادن به این سوالات داشتن خودآگاهی است.
خودآگاهی به این معنی که چگونه به خود نگاه کرده و بر اساس این نگاه چه احساسی پیدا می‌کنیم. آیا فردی را می‌شناسید که از خودآگاهی خوبی برخوردار باشد؟ چه ویژگی‌هایی دارد؟چه مسایلی در زندگی باعث می‌شوند تا انسان به سمت موفقیت پیش برود؟ برای این پرسش، هیچ پاسخ مشخص و واحدی وجود ندارد. موفقیت به تلاش نیاز دارد و انسان‌ها باید با توجه به شرایط زندگی و کار خود، درست‌ترین و مناسب‌ترین مسیر را تشخیص دهند، انتخاب کنند و با پشتکار بسیار به سمت آنها پیش بروند.

ما معمولاً چنین تصور می کنیم که همیشه از روی عقل یا فکر یا، به قول عامه، از روی تأمل، عمل می کنیم و همیشه می توانیم علتها یا انگیزه های رفتار خود را بشناسیم و اعمال و حرکات خود را توجیه کنیم؛ غافل از اینکه انسان همیشه به انگیزه های رفتارش آگاهی ندارد. و اعمالی از او سرمی زند بدون اینکه او بخواهد یا بتواند علتهای حقیقی آنها را دریابد. مثلاً شخص، بخیل یا مغرور و یا پرخاشگر است بدون اینکه خود به آنها و انگیزه های واقعی اش متوجه باشد. همچنین بعضی از مردم، به شدت نیازمند مهر و محبت هستند، ولی خود نسبت به آن، اظهار بی نیازی می کنند.
آیا تا به حال این سوال را از خود پرسیده‌اید که چه کارهایی را خوب می‌توانیم انجام دهیم؟ چرا این تصمیم را گرفتم؟ لازمه‌ پاسخ ‌دادن به این سوالات داشتن خودآگاهی است. خودآگاهی به این معنی که چگونه به خود نگاه کرده و بر اساس این نگاه چه احساسی پیدا می‌کنیم. آیا فردی را می‌شناسید که از خودآگاهی خوبی برخوردار باشد؟ چه ویژگی‌هایی دارد؟

بسیاری از اوقات انسان تصمیم گیری‌ها و کارهایی انجام می دهد که در همان زمان یا مدتی بعد با تعجب خود او و یا دیگران همراه می‌شود و خودش می گوید: چرا این تصمیم را گرفتم؟ چرا این کار را انجام دادم؟ گویی که فرد در زمان تصمیم گیری و انجام کار تحت تاثیر یک عامل بیگانه بوده که فکرش را مسّخر کرده است.
ناخودآگاه مخزن احساسات، افکار، تمایلات و خاطراتی است که خارج از آگاهی هشیار ما قرار دارند. بیشتر محتویات ذهن ناهشیار ما غیرقابل پذیرش و ناخوشایند هستند، مثل احساس درد، اضطراب یا تعارض

برای نمونه مرد میانسال و محترمی برای خرید کت و شلوار به بازار می‌رود و زمانی که به خانه بر می‌گردد، همسرش به او می گوید: این کت و شلواری را که خریدی برای یک پسر 17 ساله مناسب است، مگر حواست نبود. آقا هم مثل اینکه تازه چشمانش می‌بیند با خودش زمزمه می‌کند: آیا واقعاً من این کت و شلوار کوتاه و چسبان به رنگ بنفش را خریدم؛ یا دانشجویی که در طول دوران تحصیل درس هایش را نخوانده است در شب امتحان به جای مرور درس‌ها با خودش می‌گوید: شنیدم بهتر است قبل از امتحان شب آرامی را سپری کنیم. بنابراین او به جای مطالعه به سینما می‌رود و فردا پس از امتحان می‌بیند که نتیجه‌ای در انتظارش است، با خوش می‌گوید: چطور این تصمیم را گرفتم در حالی که اگر کمی درس می خواندم، قبول می‌شدم؛ اما الان بی تردید مردود خواهم شد.
چیزی که در مورد هر دو وضعیت صدق می‌کند، عبارت است از انگیزه های ناخودآگاه که با نیرو و قدرت، فردی که از تمایلات پنهانی اطلاع نداشته باشد را به سمتی می‌برد که با واقعیت‌های زندگی اش سازگار نیست. آن آقای میانسال ناخودآگاه با خرید کت و شلواری که مناسب جوانان است می‌خواست پیر شدن خودش را انکار کند و بار دیگر جوانی را از سر بگیرد؛ و جوانی که به جای مطالعه به تفریح پرداخت، ناخودآگاه می‌خواست در عوض یک کار ضروری؛ اما پر زحمت، کار خوشایند؛ اما بی فایده‌ای انجام دهد.

ذهن ناهشیار یا ضمیر ناخودآگاه انباری است پر از تمایل‌ها،آرزوها، و خاطرات خارج از دسترس که بر اندیشه‌ها و اعمال تاثیر دارند . ناخودآگاه مخزن احساسات، افکار، تمایلات و خاطراتی است که خارج از آگاهی هشیار ما قرار دارند. بیشتر محتویات ذهن ناهشیار ما غیرقابل پذیرش و ناخوشایند هستند، مثل احساس درد، اضطراب یا تعارض. به عقیده فروید، ذهن ناهشیار براثر گذاریش بر روی رفتار ما ادامه می‌دهد، هر چند ما از این تاثیرات نهفته و ناآشکار، آگاهی نداریم.
مرور بر تصمیم‌ها و کارهای غیرعادی که در گذشته کسی انجام داده است، توجه به جنبه‌های گوناگون اندیشه و رفتار می‌تواند در افزایش خود آگاهی نقش داشته باشد، و البته گاهی هم در موارد شدید مراجعه به متخصص برای رفع مشکل ضروری است.



منبع: تبیان