اخبار
یکشنبه، 12 اردیبهشت 1395
 وابستگی خطرناک کودکان به والدین

وابستگی خطرناک کودکان به والدین



كودكان زیادی هستند كه در دوره ای از زندگی به والدین خود وابستگی پیدا می كنند. این وابستگی اگر به شكل افراطی نبوده و تعادل خود را از دست ندهد، گاهی بسیار خوب و بجا هم هست اما كودكان و نوجوانانی كه بیش ازحد تعادل، به والدین خود وابسته هستند ممكن است در آینده با مشكلات گسترده روبه رو می شوند.
پسری ۱۴ می گوید: از دستم خودم خسته شدم، از لحاظ عاطفی خیلی زود به دیگران وابسته می شوم و به آن ها عادت می کنم طوری که بعد از اینکه از آن ها دور می شوم دچار افسردگی می شوم. چه کار کنم؟
اضطراب عامل اصلی این وابستگی هاست. در واقع زیر نقاب شخصیت وابسته، اضطراب بالایی وجود دارد. به همین علت فرد وابسته می خواهد برای پنهان کردن یا کنترل این اضطراب به فرد دیگری متکی باشد تا در پناه این اتکا در تصمیم گیری و دیگر نیازهای عاطفی و اجتماعی، اضطراب خود را کنترل کند. فرد وابسته نمی تواند به تنهایی پروژه های شخصی اش را شروع کند چون اضطراب باعث می شود اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. بنابراین او مدام خودش را مورد قضاوت قرار می دهد یا از آن ترس دارد که دیگران درباره او چه قضاوتی می کنند. این ترس باعث می شود برای شروع هر کاری به دیگری متکی باشد.

وابستگی و سن آن
اغلب كودكان قبل از ورود به سه سالگی نوعی وابستگی به والدین را تجربه می كنند. معمولا وابستگی كه پاسخی برای اضطراب جدایی است از 6 تا 7ماهگی شروع می شود، درسن 10تا 18ماهگی به اوج خود می رسد و معمولا در 24ماهگی از شدت این حالات كاسته می شود. نوع برخورد والدین با مسئله اضطراب جدایی و وابستگی بسیار مهم است.

نشانه های یک وابستگی کودکانه
اغلب این افراد دچار نوعی عدم اعتماد به نفس نسبت به توانایی های خود هستند. نمی توانند به تنهایی تصمیم بگیرند و معمولا سلطه پذیر بوده و منتظرند تا دیگران به آنها بگویند چه كنند و چه راهی در پیش گیرند و طبعا موقعیت های پیشرفت و رشد خود را به این خاطر از دست می دهند. این افراد اغلب گوشه گیر و منزوی می شوند و در ارتباط با دیگر همسالان خود دچار مشكل شده و همین مسئله سبب وابستگی بیشتر آنها به والدینشان می شود، هرگز نمی توانند بدون احساس ترس تنها بمانند و هنگام حضور در مدرسه یا هر مكانی كه والدین در كنارشان نباشند، احساس عدم امنیت و بی پناهی می كنند، از پذیرفتن مسئولیت فرار می كنند و در انجام كارهای شخصی و روزمره خود ناتوان هستند. این مسئله اگر به شكل بیمارگونه ادامه پیدا كند عوارض جانبی آن چندان خوشایند نیست.

آیا شما مقصرید؟
حتما از خود می پرسید كه چه رفتاری كودك را به سمت وابستگی افراطی به والدین سوق می دهد؟ والدینی كه دائما در حال انجام وظایف و كارهای شخصی كودك به بهانه كمك به او و دلسوزی هستند، نخستین كسانی هستند كه در این مسیر به ضرر كودكشان عمل می كنند. ترس از اشتباه بچه ها و آسیب دیدن آنها و محبت و دلسوزی افراطی و... سبب می شود كه والدین گاه به جای فرزندشان تصمیم هم بگیرند.
نقطه مقابل این والدین، پدر و مادرانی هستند كه به روش زورگویی و استبداد، بچه ها را تربیت می كنند. كودكان تربیت یافته در چنین محیط های مستبدی اغلب دچار شخصیتی ضعیف بوده و مطیع و فرمانبردار دیگران هستند یا در مواردی دیگر خود نیز دچار همان نوع استبداد شده و به اطرافیان خود زور می گویند و یا ممكن است به دیگرانی بیرون از خانواده وابسته شوند مثل معلم ها و مدیرها و... .
در خانواده های تك فرزند نیز نوعی وابستگی دوطرفه و افراط گونه بین والدین و فرزند به وجود می آید كه تمامی توجهات و حساسیت ها روی تك فرزنداست. این كودكان نیز اغلب حامل اختلال های رفتاری ناشی از وابستگی هستند.

معلم من كو؟


دانش آموزان تحت تأثیر رفتار معلمانشان قرار می گیرند؛ این مسئله ای بسیار طبیعی است و گاه به لحاظ نقش الگویی معلم در فراگیری و آموزش رفتار مناسب، بسیار هم مؤثر واقع می شود. این حالت كودك- وابستگی بیش ازحد به دیگری- بدین معناست كه كودك یا نوجوان چنان خود را مجذوب طرف مقابل می بیند كه زندگی بدون او برایش به معنای نابودی است. در این حالت شادمانی و انگیزه و غم و هیجان كودك، وابسته به بود و نبود دوست یا مربی مهد یا معلم است.

تبلت من كجاست؟
كودكی كه حاضر نیست دقیقه ای تلویزیون را خاموش ببیند یا بدون تبلت خوابش نمی برد و از دور شدن گوشی همراهش احساس اضطراب می كند، دچار وابستگی و اعتیاد به فناوری است. همه می دانیم كه دیر یا زود، كودك با این وسایل و فناوری ها آشنا خواهد شد و حتی می دانیم كه چه سودهایی هم برای كودك دارد اما آگاه باشید كه استفاده بیش ازحد و اعتیاد به آنها نیز می تواند سبب بروز اختلالات رفتاری در كودك شود.

چه كنیم؟
خبر خوب این است كه این اختلال كاملا قابل درمان بوده و راههایی برای برون رفت از این مشكل وجود دارد. قدم به قدم با ما همراه باشید:

یک تنهایی دو دقیقه ای
در نخستین قدم باید جدایی های مقطعی، در حد 2 یا5 دقیقه را تجربه كنید. اگر والدینی هستید كه تمام مدت كودك تان به شما چسبیده است، از نزدیكان یا اقوام بخواهید كه زمان كوتاهی را در یك اتاق با كودك تنها بمانند. شما برای كودك تان توضیح دهید كه 5دقیقه او را با آن شخص تنها می گذارید و بعد از 5 دقیقه برمی گردید. روشن است كه در مراحل اولیه، كار سخت پیش می رود اما به مرور زمان كودك عادت می كند. نكته قابل توجه در این روش این است كه شما هرگز نباید دیر كنید.

تهدید نكنید
هرگز با كودكی كه دارای اختلال وابستگی و اضطراب جدایی است، با خشونت رفتار نكنید و او را با شدت فیزیكی یا عاطفی از خود دور نكنید. هرگونه فریاد و جار و جنجالی او را بیمار و افسرده و گوشه گیرتر می كند. مراحل جدایی و بازیابی استقلال را به مرور و با صبر و حوصله انجام دهید، كودك را ناگهانی و برای مدت زمان زیاد از خود جدا و رها نسازید. جایگزین های دوست داشتنی برایش درنظر بگیرید؛ به طور مثال او را با دوستان و همسالان و اسباب بازی های موردعلاقه اش تنها بگذارید. هرگز كودك را تهدید به ترك كردن نكنید بلكه با جملاتی كه حس اعتماد و امنیت به او می دهد دلگرمش كنید.

قایم باشك بازی کنید

بازی های مؤثر را امتحان كنید؛ به طور مثال می توانید با كودكان كم و سن و سال تر بازی قایم باشك را اجرا كنید. او در این بازی یاد می گیرد كه شما پس از غیبت بازمی گردید و دوباره با او خواهید بود. برای اینكه بهتر با احساسات منفی كودك كه در مورد عدم حضور شما دارد آشنا شوید از او بخواهید كه یك نقاشی از آنچه هنگام جدایی از شما حس می كند، بكشد و بعد آن را برایتان توضیح دهد. در این روش او احساسش را با شما شریك خواهد شد. پس شما نیز در این تجربه به او یادآور شوید كه احساسش را درك می كنید. مسئولیت های ریز و كوچك به او بسپارید و در ازای انجام هركدام از آنها او را تشویق كنید و نشان دهید كه چقدر خوشحالید كه او از پس كارهای خود برمی آید. هرگز او را به دلیل اضطراب و عدم توانایی ارتباط مؤثر با دیگران سرزنش و شماتت نكنید. در عین حال حواستان باشد كه كودكتان را با دیگر بچه ها مقایسه نكنید.


منبع: تبیان